رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۲۱۸

۱

به جانم از غم جانان چه سازم

به جانان چون کنم با جان چه سازم

۲

بجز جان تحفه ی جانان چه سازم

ندارم تحفه ای جز جان چه سازم

۳

نمی داند ز دشمن آن پسر دوست

نمی دانم به این نادان چه سازم

۴

دلت دیر آشناخو، بی سبب رنج

بسازم گر به این با آن چه سازم

۵

به امید دوا سازند با درد

ندارد درد من درمان چه سازم

۶

رفیق از ناله گیرم لب ببندم

به این مژگان خون افشان چه سازم

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۲۱۱

نظرات