
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۲۱۹
۱
از کوی تو غیر رفت و ما هم
بیگانه نماند و آشنا هم
۲
دلخسته ی عشق را نشانیست
کز درد بنالد از دوا هم
۳
روی تو نظاره گاه خلق است
سوی تو نظاره ی خدا هم
۴
سروی چو قد تو بر زمین نیست
ماهی چو رخ تو بر سما هم
۵
آنی تو که خون و مال عشاق
در عهد تو شد هدر، هبا هم
۶
خوبست ز تو گرم ستم نیز
نیکست ز تو وفا، جفا هم
۷
تنها نه به عشق شهره ماییم
شهری به تو شهره اند و ما هم
۸
بینید و کنید منع ما را
چون ما نشوید اگر شما هم
۹
پا نه به سر رفیق کو را
از سر نبود خبر ز پا هم
تصاویر و صوت

نظرات