رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۲۲۰

۱

بود صیاد خوشدل تا من ناشاد می‌نالم

خوش است از نالهٔ من چون دل صیاد، می‌نالم

۲

به گوش او رساند باد مشکل ناله‌ام اما

به این امیدواری هرچه باداباد می‌نالم

۳

نمی‌بندم زبان از ناله آن مرغ نوآموزم

که می‌ترسم رود نالیدنم از یاد، می‌نالم

۴

گشاید بندم از پا تا ننالم من از این غافل

که پندارم ز دامم می‌کند آزاد، می‌نالم

۵

نبندد گر زبانم شوق دیدارش به راه او

بود تا بر زبانم قوت فریاد می‌نالم

۶

به من عهد و وفا بندد که تا بندم لب از ناله

نمی‌داند که من بی‌عهد و بی‌بنیاد می‌نالم

۷

نمی‌نالم برای دادخواهی بر سر راهش

من از ذوق کمال یار (؟) کز بیداد می‌نالم

۸

رفیق از من نمی‌پرسد کسی بهر چه می‌نالی،

تمام عمر اگر در این خراب‌آباد می‌نالم

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۱۷۳

نظرات