
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۲۲۴
۱
چو در کنار رقیبان ترا نظاره کنم
کناره گر نکنم از برت چه چاره کنم
۲
ز رشک غیر کنم چون کناره از سر کویت (کذا)
بهر قدم که روم بازپس نظاره کنم
۳
غم من از مه بی مهر من بود به چه رو
شکایت از فلک و شکوه از ستاره کنم
۴
دمی که دست من ای گل بدامنت نرسد
به آن رسد که گریبان ز غصه پاره کنم
۵
مراست خواب به آن شب که بر سر کویت
ز خاک بستر و بالین ز سنگ خاره کنم
۶
شمار داغ دل خود رفیق بتوانم
ستاره های فلک را اگر شماره کنم
تصاویر و صوت

نظرات