رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۲۳۸

۱

حال بسیار ناخوشی دارم

خاطر پرمشوشی دارم

۲

دل ز آهم پر است هان ای خصم

که پر از تیر ترکشی دارم

۳

هست از آه شعله ناک عیان

که نهان در دل آتشی دارم

۴

بنظر درنیایدم مه نو

چشم بر نعل ابرشی دارم

۵

دل من می کشد بجایی و من

با دل خود کشاکشی دارم

۶

سگ خود خواندم بنامیزد

چه بت آدمی‌وشی دارم

۷

در قدح از زلال شعر رفیق

بادهٔ صاف بی‌غشی دارم

تصاویر و صوت

نظرات