
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۲۵
۱
طغیان چو کرد عشق به دل فکر خانه نیست
بلبل چو مست شد، به غم آشیانه نیست
۲
آن مرغ را که غیر قفس آشیانه نیست
خوشتر ز آه و ناله به رود و ترانه نیست
۳
جائی ز حسن و عشق فسون و فسانه نیست
کانجا فسانه من و تو در میانه نیست
۴
بنمای خال و خط که پی صید مرغ دل
خوشتر ازین و بهتر از آن دام و دانه نیست
۵
جز داستان عشق مخوان، کاهل درد را
زان خوبتر حکایت و زین به فسانه نیست
۶
در بَر و بحر عشق منه بی دلیل پا
کانرا کناره ای نه واین را کرانه نیست
۷
مستی بریز، خونم اگر می کشی مرا
کز بهر قتل من به ازاینت بهانه نیست
۸
بر آستان تست نه تنها سر رفیق
سر نیست در جهان که براین آستانه نیست
نظرات