
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۲۵۰
۱
رخ مانند گلبرگ ترش بین
تن از برگ گل نازک ترش بین
۲
لب شیرین تر از شهدش نظر کن
دهان به ز تنگ شکرش بین
۳
به خد چون گل سوریش بنگر
به خط به ز مشک اذ فرش بین
۴
سراپایش همه مطبوع و زیباست
ز سر تا پا و از پا تا سرش بین
۵
شه حسن است و خال و خط سپاهش
سپاهش را نظر کن لشکرش بین
۶
مپرس از من که در خونت که غلتاند
به خون آلوده دست و خنجرش بین
۷
قبای خسروی و تاج شاهی
رفیق آن در برش این بر سرش بین
نظرات