رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۲۵۲

۱

ز خوناب دل و از دیده خونابه بار من

کنار من پر از خون شد چو رفتی از کنار من

۲

ندارد جز بر وصل و نیارد جز بر حرمان

نهال آرزوی غیر و نخل انتظار من

۳

قد سرو و عذار گل چه خوش بودی اگر بودی

چو قد سرو قد من چو روی گلعذار من

۴

سگ او تا شدم تا از سگان کوی او گشتم

فزون گردید قدر من شد افزون اعتبار من

۵

شدم مستغنی از باغ و بهار و سرو و گل تا شد

سر کوی تو باغ من گل رویت بهار من

۶

نه تار و تیره از خال و خط دیگر بتان ای بت

بود این روزهای تیره این شب‌های تار من

۷

که از زلف پریشان تو و خط سیاه تو

پریشان گشت روز من سیه شد روزگار من

۸

بود شغلی و کاری هر کسی را و رفیق اما

ثنای تست شغل من دعای تست کار من

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۱۹۴

نظرات