
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۲۵۸
۱
عاشقان را به جفا خوار مکن
مکن ای شوخ جفا کار مکن
۲
زهر در ساغر احباب مریز
می به پیمانه ی اغیار مکن
۳
کار اغیار به یکبار مساز
ترک احباب به یکبار مکن
۴
از بتان جور و جفا با عشاق
گرچه خوبست تو بسیار مکن
۵
ترسم از زاریم آزرده شوی
مکن آزار من زار، مکن
۶
نقل و می خوردن شب با مستان
روز با مردم هشیار مکن
۷
یا مپرس از غم ما یا ما را
به غم خویش گرفتار مکن
۸
کار من ساخته حاشایت چیست
هست این کار تو انکار مکن
۹
بارها حرف کسان کردی گوش
گوش کن حرف من این بار مکن
۱۰
می کنی جور و جفا گر برفیق
به رفیقان وفادار مکن
نظرات