رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۲۶۵

۱

آن می که هست آّب خضر شرمسار از آن

ساقی بیا و یک دوسه ساغر بیار از آن

۲

این نیم جان که هست مرا سود با منست

گیری بهای نیم نگه گر هزار از آن

۳

گفتی کنم بزخم دگر کار تو تمام

زحمت مکش دگر که گذشته است کار از آن

۴

بر مهر و ماه گر گذری با چنین جمال

گیری شکیب ازین و ربایی قرار از آن

۵

سوی نگارخانه ی چین رو که بسترند

تمثالهای مانی صورت نگار از آن

۶

آنی که حال صد چو منی گر دهی بباد

بر دامن دلت ننشیند غبار از آن

۷

جنس گرانبهاست محبت ولی رفیق

از ما نمی خرند به مفت این دیار از آن

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۲۰۲

نظرات