رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۲۷

۱

نگار من عجب زیبا نگاری است

نگار سرو قد گلعذاری است

۲

به شهرآشوب رخ، آشوب شهریست

بشور انگیز قد، شور دیاری است

۳

به قید زلف طرفه صید بند است

بدام خط عجب عاشق شکاری است

۴

گدای اوست هر جا پادشاهی است

غلام اوست هرجا شهریاری است

۵

بهر کوئی ز دردش دردمندیست

بهر سوئی ز داغش داغداری است

۶

نه محرومان کویش را حسابیست

نه مشتاقان رویش را شماری است

۷

رفیق و شغل عشق او که این شغل

خجسته پیشه و فرخنده کاری است

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۳۰

نظرات