
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۲۸
۱
نگار من چو تو زیبا نگار بسیار است
نگار سرو قد و گلعذار بسیار است
۲
تو گر به من نشوی دوست، دوست، هست بسی
تو گر به من نشوی یار، یار، بسیار است
۳
مکن ز لطف کمم ناامید کز تو مرا
امید در دل امیدوار، بسیار است
۴
در این دیار برای تو مانده ام ورنه
بدهر یار پر است و دیار، بسیار است
۵
هزار خار جفا در دلم شکست از تو
همان به دل ز توام خار خار، بسیار است
۶
ز گاه گاه که یادم کنی تو خوشنودم
که این هم از تو فراموشکار، بسیار است
۷
بشغل عشق ترا شغلها خوش است رفیق
وگرنه شغل فراوان و کار، بسیار است
تصاویر و صوت

نظرات