
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۲۸۱
۱
تنی دارد بنامیزد ز جان به
نه از جان من از جان جهان به
۲
رخی بهتر ز ماه بدر صد بار
قدی صد بار از سرو روان به
۳
گل روئی که گوئی لوحش الله
ز گل نیکوتر و از ارغوان به
۴
می از دست تو یک شب تا سحرگاه
ز آب خضر و عمر جاودان به
۵
مگو زاهد به رندان خرابات
که باغ جنت از کوی مغان به
۶
می و میخانه باشد می کشان را
ز آب کوثر و باغ جنان به
۷
نشاید تافتن از دلبری روی
که نتوان یافتن دیگر از آن به
۸
چو می گردد به عکس خواهش ما
نگردد بعد از این گر آسمان به
۹
بود شعر رفیق از غیر بهتر
ولیکن گفتهٔ حافظ از آن به
تصاویر و صوت

نظرات