
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۲۹
۱
مر مکش که ترا می کنند خلق ملامت
وگرنه کشته شوم من، سر تو باد سلامت
۲
مکش مرا که پشیمان شوی و سود ندارد
به کشته نالهٔ حسرت، به مرده آه ندامت
۳
تمام عمر چه باشد که بینداز تو وفائی
کسی که صرف وفای تو کرده عمر، تمامت
۴
بخون و خاک طپم نه جراحتی و نه زخمی
جزین نداشته هرگز شهید عشق علامت
۵
دهم به مژده ی وصل تو جان و خوشدلم آری
خوش است وعده ی دیدار اگر بود بقیامت
۶
بجان رسید رفیق از بلا و رشک رقیبان
که پای رفتن ازان کو نماند ورای اقامت
نظرات
سیدمحمد جهانشاهی