
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۳
۱
رخت ای ماهرخ، ماهست، ماه دلفریب اما
قدت ای سرو قد، سرو است، سرو جامه زیب اما
۲
به درد دوری و داغ جدائی چند گه خواهم
شکیب و صبر گیرم پیش، کو صبر و شکیب اما
۳
طبیبان چاره ی هر درد می دانند، می دانم
من بیچاره را دردیست در دل، از طبیب اما
۴
بود تا چند وصل او برای غیر و من یارب
وصال خویش و هجر غیر خواهم عنقریب اما
۵
همیشه حسرت وصلم به دل بود و نبود آخر
بجز حسرت، نصیب این دل حسرت نصیب اما
۶
تو بی من گر خوشی ای رشک سرو و گل خوشت باشد
بود خوش سرو و گل با قمری و با عندلیب اما
۷
رفیق از جور یارم نیست افغان نالم و گریم
شب و روز از جفای غیر و بیداد رقیب اما
تصاویر و صوت

نظرات