رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۳۰۰

۱

بسی ز اهل وفا گرچه از جفا کشتی

به این جفا که مرا می کشی که را کشتی

۲

برای غیر مرا کشتی آفرین بر تو

که بهر خاطر بیگانه آشنا کشتی

۳

ز شادی غم من وز غم جدائی تو

مرا جدا و رقیب مرا جدا کشتی

۴

شدی به کشتن اغیار و کشتی از رشکم

به کشتن دگران رفتی و مرا کشتی

۵

چو می کشد غم عشق تو امشبم امروز

گرفتم این که نکشتی مرا تو یا کشتی

۶

دمی بر آتش بیگانگان دمیدی از آن

چراغ خویش دمیدی و شمع ما کشتی

۷

رفیق بلبل باغ تو بود داد دلت

چگونه بار که آن مرغ خوشنوا کشتی

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۲۲۷

نظرات