
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۳۰۳
۱
از آن در سینه از من کینه داری
که مهر دیگری در سینه داری
۲
ز غیر من نمی دانم چه دیدی
که با او مهر و با من کینه داری
۳
اگر نه عاشق رخسار خویشی
چرا دایم به کف آیینه داری
۴
غم دیرین خورم تا چند ساقی
بیاور گر می دیرینه داری
۵
بده می شنبه و آدینه تا چند
حساب شنبه و آدینه داری
۶
چه حاصل گر نداری نقد عرفان
ز گوهر گر دوصد گنجینه داری
۷
رفیق آخر روی عریان ز عالم
اگر اطلس اگر پشمینه داری
تصاویر و صوت

نظرات