
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۳۱۰
۱
جفاکاری تو یارا جز جفاکاری چه میدانی؟
طریق یاری، آیین وفاداری چه میدانی؟
۲
به یاری دل ندادی هرگز از نامهربانیها
طریق مهربانی شیوهٔ یاری چه میدانی؟
۳
نه در قیدی اسیری و نه در دامی گرفتاری
غم و درد اسیری و گرفتاری چه میدانی؟
۴
ز کس نام وفا ای بیوفا هرگز چو نشنیدی
چه میدانی وفاداری؟ وفاداری چه میدانی؟
۵
من از درد تو رنجورم، من از داغ تو بیمارم
تو رنجوری چه میفهمی؟ تو بیماری چه میدانی؟
۶
به مهد ناز شبها کاینچنین آسوده در خوابی
بلا و محنت شبها و بیداری چه میدانی؟
۷
رفیق از جور جانان گر به زاری میسپاری جان
ز جانان دوری از دلدار بیزاری چه میدانی؟
تصاویر و صوت

نظرات