
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۳۱۶
۱
ای دل ز تو خوش سالی و ماهی به نگاهی
خوش کن دل من گاه به گاهی به نگاهی
۲
از دور نگاهی سوی من کن که نباشد
از شاه و گدا دور نگاهی به نگاهی
۳
بشکست نگاهش صف خوبان که شنیدست
طفلی شکند قلب سپاهی به نگاهی
۴
هر روز برد آن که نگاهش دلی از راه
دی برد دلم بر سر راهی به نگاهی
۵
نگذاشتم آن دل که چو جان یکدمش از دست
برد از کف من چشم سیاهی به نگاهی
۶
زاهد چه بود جرم نگاهی به نکویان
جایی که بود کوه گناهی به نگاهی
۷
بر دیده ی خونبار من آن قوم که خندند
خون گریدشان دیده الهی به نگاهی
۸
گویند مه و مهری و گویم که نبرده است
از کس دل و دین مهری و ماهی به نگاهی
۹
کی درصدد صید دل زار رفیق است
ماهی که رباید دل شاهی به نگاهی
تصاویر و صوت

نظرات