
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۳۱۸
۱
حیف از تو که با اهل وفا یار نباشی
یار همه باشی و به ما یار نباشی
۲
گر یار نباشی تو به ما عیب نباشد
شاهی تو چه عیب ار به گدا یار نباشی
۳
مهری تو از آن رو نکنی میل به ذره
ماهی تو از آن رو به گدا یار نباشی
۴
بی یار بود یار تو زیرا که تو بی مهر
با هر که بود باشی و با یار نباشی
۵
مثل تو کسی را به جهان یار نباشد
گر با همه کس در همه جا یار نباشی
۶
الفت ببر از خلق اگر مرد خدایی
تا یار به خلقی به خدا یار نباشی
۷
بی یار نباشی چو رفیق ای دل بی کس
گر با همه کس بهر وفا یار نباشی
نظرات