رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۳۱۹

۱

جان من گر دل به دست دلستانی داشتی

رحم بر خون دل آزرده جانی داشتی

۲

بیش از این بودی به عاشق مهربان ای سنگدل

گر بت سنگین دل نامهربانی داشتی

۳

بی خبر کی بودی از درد نهان من چنین

گر چو من در عاشقی درد نهانی داشتی

۴

منع من کردی کجا ز آه و فغان در عشق اگر

از غم معشوقه ای آه و فغانی داشتی

۵

کی گمان بد به من می داشتی در عشق خویش

گر چو خود عاشق فریب و بدگمانی داشتی

۶

بر دل من کی زدی ناوک اگر زخمی به دل

از خدنگ غمزهٔ ابروکمانی داشتی

۷

داشتی بر جان و دل گر درد و داغی ای رفیق

آه آتشبار و چشم خون‌فشانی داشتی

تصاویر و صوت

نظرات