رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۳۲۲

۱

جور با ما می کنی تا می کنی

با که کردی آنچه با ما می کنی

۲

با رقیبان می به مینا می کنی

خون دل در ساغر ما می کنی

۳

می نمایی روی و پنهان می شوی

می بری دل را و حاشا می کنی

۴

وعده ی قتلم به فردا تا به چند

می کن امروز آنچه فردا می کنی

۵

می نشینی چشم بر چشم کسان

چشمه ی چشمم چو دریا می کنی

۶

پیرم اما گر بجوئی در جهان

همچو من کم بنده پیدا می کنی

۷

کس نمی جوید دلی بهر خدا

تا بکی ای دل خدایا می کنی

۸

می گزینی هجر بر وصل ای رفیق

ترک یاران را چه یارا می کنی

تصاویر و صوت

نظرات