رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۴۲

۱

همین نه در دل من صبر، دلستان نگذاشت

که صبر در دل و آسایشم به جان نگذاشت

۲

مجوی تاب و توان از دلم که خیل غمت

توان و تاب به دلهای ناتوان نگذاشت

۳

فلک گذاشت به هجرم ز وصل یار اگر

چو اینچنین نگذارد چو آنچنان نگذاشت

۴

به آستان تو نگذاردش فلک که رقیب

مرا ز رشک بر آن خاک آستان نگذاشت

۵

نکرد جان مرا تا نشانه از ره کین

زمانه ناوک بیداد در کمان نگذاشت

۶

ز بی وفایی گل بلبلی که داشت خبر

ز باغ رفت و به شاخ گل آشیان نگذاشت

۷

گذاشت نام نکو در جهان رفیق، کسی

که غیر نام نکو هیچ در جهان نگذاشت

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۴۱

نظرات