رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۵۳

۱

آنکه از عار به یاران نشود یار اینست

وانکه دارد ز من و یاری من عار اینست

۲

آن جفاکار که کارش ز جفاکاری نیست

جز جفاکاری یاران وفادار اینست

۳

آن ستمکار که از تیغ ستم می ریزد

خون یار از پی دلجویی اغیار اینست

۴

آن شکر لب که چو فرهاد مدامم دارد

تلخکام از لب شیرین شکربار اینست

۵

دل بیمار مرا از لب شکربارت

شربتی ده که دوای دل بیمار اینست

۶

گفت از سینه فغان من و دل هرکه شنید

در قفس ناله ی مرغان گرفتار اینست

۷

ز اشک خونین خبر حال دلم پرس، رفیق

که ز حال دل خون گشته خبردار اینست

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۵۰

نظرات