
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۵۶
۱
نه روی گل چو روی دل آرای دلبر است
نه قد سرو چو قد رعنای دلبر است
۲
عشرت در آن سر است که دلبر بود در آن
دولت بر آن سر است که بر پای دلبر است
۳
سودای دلبر از سر من کی رود چنین
کاندر دلم همیشه تمنای دلبر است
۴
تا جای دلبر است دلم خرمست و شاد
ای شاد آن دلی که در آن جای دلبر است
۵
در خلد اگر رود نگشاید به حور چشم
آن را که دیده محو تماشای دلبر است
۶
بس کوته است جامه ی خوبی به قد سرو
این خوب جامه راست به بالای دلبر است
۷
از جام دیگران می عشرت مجو رفیق
کاین باده ی نشاط به مینای دلبر است
نظرات