
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۵۸
۱
برده دل از من پریرویی نمیگویم که کیست
آن پریرو کیست میگویی؟ نمیگویم که کیست
۲
کیست میگویی پری یا آدمی یارت بگو
آدمیخویی پریرویی نمیگویم که کیست
۳
گلشن کویی که میپرسی نمیگویم کجاست
سرو دلجویی که میگویی نمیگویم که کیست
۴
در رکاب جور و کین پایی، نمیدانم کدام
راه بیداد و جفا پویی نمیگویم که کیست
۵
آنکه هرسو رو نهد خلقی برای دیدنش
رو نهد سویش ز هر سویی نمیگویم که کیست
۶
هر سر مویم زبانی گشته در وصف کسی
با کسی لیکن سر مویی نمیگویم که کیست
۷
گویی آن گل از چه گلزار است میخواهی رفیق
تا ز گلزارش بری بویی نمیگویم که کیست
نظرات