رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۶۵

۱

فصل گل شد، سیر باغ و بوستانم آرزوست

سیر باغ و بوستان با دوستانم آرزوست

۲

الفت پیر کهن بانو جوان خوش دولتی است

پیرم و این دولت از بخت جوانم آرزوست

۳

تا کنم فارغ ز حرف این و آن شرب مدام

خانه ی دربسته در کوی مغانم آرزوست

۴

با می و میخانه، بی انصاف و کافر نعمتم

گر بگویم کوثر و باغ جنانم آرزوست

۵

آرزوی رویش از دل کم نمی گردد مرا

گر دمی صد بار می بینم همانم آرزوست

۶

چون ننالم زین تغابن من که با این نیم جان

یک جهان جان بهر آن جان جهانم آرزوست

۷

دل فسرد از وضع یاران صفاهانم رفیق

چند روزی سیر آذربایجانم آرزوست

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۵۹

نظرات