رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۷۱

۱

مرا در جسم تا جان آفریدند

به جانم مهر جانان آفریدند

۲

مرا روزی گریبان چاک کردند

که آن چاک گریبان آفریدند

۳

جهان آن روز برگردید از من

که آن برگشته مژگان آفریدند

۴

پریشان خاطرم کردند روزی

که آن زلف پریشان آفریدند

۵

ترا درمان من دادند آن روز

که بهر درد درمان آفریدند

۶

نخستین ماه رخسار تو دیدند

وزان پس ماه تابان آفریدند

۷

مزن بر من برندی طعنه زاهد

ترا این و مرا آن آفریدند

۸

ترا پاکیزه دامان خلق کردند

مرا آلوده دامان آفریدند

۹

من و او را رفیق از بدو ایجاد

گدا کردند و سلطان آفریدند

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۶۳

نظرات