
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۷۴
۱
با غیر یار ترسم اگر یار من شود
پیمانه نوش گردد و پیمان شکن شود
۲
گر رفته رفته می شود آن نازنین چنین
بی شک بلا و فتنه ی هر مرد و زن شود
۳
یارب روا مدار که از جور محتسب
دارالسرور میکده بیت الحزن شود
۴
با مدعی ترا به سخن هر که دید گفت
حیف از پری که هم نفس اهرمن شود
۵
قدر رفیق عزیز نداند هزار حیف
آن گل که عنقریب قرین زغن شود
نظرات