رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۷۷

۱

به من یارم سر یاری ندارد

سر یاری و دلداری ندارد

۲

شب مستی کشد بی جرمم اما

خبر از روز هشیاری ندارد

۳

چو دیدم اولش گفتم که دارد

وفاکاری، جفا آری ندارد

۴

مجو کام دل خود زان دلازار

که کاری جز جفاکاری ندارد

۵

ندانستم که دارد آن جفاکار

جفاکاری وفاداری ندارد

۶

وفاداری چه داری از کسی چشم

که کاری جز جفاکاری ندارد

۷

رفیق از بسکه محو اوست چشمم

خبر از خواب و بیداری ندارد

تصاویر و صوت

نظرات