رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۷۸

۱

غمش جا در دلم تنها ندارد

به یکدل نیست کان غم جا ندارد

۲

فغان کان شوخ بی پروا ز جوری

کشد وز کشتنم پروا ندارد

۳

ز افغانم خبر پنداریش نیست

ز آه من حذر گویا ندارد

۴

گرفتم من ندارد فکر امروز

چرا اندیشه ی فردا ندارد

۵

بسی دیوانه دارد آن پری لیک

چو من دیوانه ای رسوا ندارد

۶

به من آن بی وفا گوید که دارم

سر مهر و وفا، اما ندارد

۷

رفیق از درد او می میرد اما

خبر دارد ز حالش یا ندارد

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۶۸

نظرات