رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۹۷

۱

ز کوی یار به من زان خبر نمی آید

که هر که می رود آنجا دگر نمی آید

۲

مده به روز دگر وعده ی وصال و مرو

که بی تو صبر ز من این قدر نمی آید

۳

به کار عاشقی ای عیب جو مکن عیبم

که غیر از این هنر از من هنر نمی آید

۴

فغان ز سختی آن دل که نرم کردن آن

ز ناله ی شب و آه سحر نمی آید

۵

به این جمال کسی را که در نظر آیی

جمال مهر و مهش در نظر نمی آید

۶

در این چمن منم آن باغبان که پروردم

هزار نخل و یکی زان به بر نمی آید

۷

نمی شود ز تو کام دلش روا اما

رفیق با دل خودکام برنمی آید

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۸۶

نظرات