رهی معیری

رهی معیری

آتش گل

۱

چو من ز سوز غمت جان کس نمی‌سوزد

که عشق خرمن اهل هوس نمی‌سوزد

۲

در آتشم من و این مشت استخوان بر جاست

عجب که سینه ز سوز نفس نمی‌سوزد

۳

ز داغ و درد جدایی کجا خبر داری؟

تو را که دل به فغان جرس نمی‌سوزد

۴

ز بس که داغ تو دارم چو لاله بر دل تنگ

دلم به حال دل هیچکس نمی‌سوزد

۵

به جز من و تو که در پای دوست سوخته‌ایم

رهی ز آتش گل؛ خار و خس نمی‌سوزد

تصاویر و صوت

دیوان کامل رهی معیری (سایه عمر، آزاده، ترانه ها) - تصویر ۴۰۰

نظرات

user_image
نگین شکروی
۱۳۸۹/۰۳/۱۴ - ۰۵:۵۷:۰۹
بادرود وسپاس فراواناین شعر, یکی از غزل های زیبای رهی است که بیت اول وسوم آن از قلم افتاده اند و بدینقرارند:چو من ز سوز غمت جان کس نمی سوزدکه عشق ,خرمن اهل هوس نمی سوزدز داغ و درد جدایی کجا خبر داری؟تو راکه دل به فغان جرس نمی سوزدهمچنین دربیت آخر "و" بعد از گل زاید است:رهی زآتش گل ,خار وخس نمی سوزد
پاسخ: با تشکر، بیتهای جاافتاده اضافه شدند و مصرع مورد اشاره تصحیح شد.
user_image
حفیظ احمدی
۱۳۹۹/۰۱/۲۰ - ۱۴:۰۹:۵۴
با سلام و خسته نباشید زنده‌یاد ظاهر هویدا آوازخوان افغان این شعر شادروان رهی را همراه با رباعی دیگر وی در آهنگی خوانده است.شعر دیگرش:ای جلوه برق آشیان سوز تراای روشنی شمع شب افروز ترا زان روز که دیدمت شبی خوابم نیست ای کاش ندیده بودم آنروز ترابا احترامحفیظ احمدی از افغانستان