
رهی معیری
آتش گل
۱
چو من ز سوز غمت جان کس نمیسوزد
که عشق خرمن اهل هوس نمیسوزد
۲
در آتشم من و این مشت استخوان بر جاست
عجب که سینه ز سوز نفس نمیسوزد
۳
ز داغ و درد جدایی کجا خبر داری؟
تو را که دل به فغان جرس نمیسوزد
۴
ز بس که داغ تو دارم چو لاله بر دل تنگ
دلم به حال دل هیچکس نمیسوزد
۵
به جز من و تو که در پای دوست سوختهایم
رهی ز آتش گل؛ خار و خس نمیسوزد
تصاویر و صوت

نظرات
نگین شکروی
پاسخ: با تشکر، بیتهای جاافتاده اضافه شدند و مصرع مورد اشاره تصحیح شد.
حفیظ احمدی