
رهی معیری
شاهد افلاکی
۱
چون زلف توام جانا در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم در بیسروسامانی
۲
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی
۳
خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم
تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی
۴
ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی
۵
در سینه سوزانم مستوری و مهجوری
در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی
۶
من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی
من سلسله موجم تو سلسله جنبانی
۷
از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغی که نمیبینی دردی که نمیدانی
۸
دل با من و جان بیتو نسپاری و بسپارم
کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی
۹
ای چشم رهی سویت کو چشم رهیجویت ؟
روی از من سر گردان شاید که نگردانی
تصاویر و صوت

نظرات
عیدی محمد نقدی
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
پدرام باستانی پور
پاسخ: با تشکر، مواردی که اشاره فرمودید تصحیح شدند.
امین کیخا
سعید
saeed
حمید رضا حبیب اللهی
امین کیخا
قاتل
احسان
دکتر زری جزایی
حسین بیدرام
سام
واصل
کسرا
شقایق حسینی اقدم
کرامت
۷
رهی رهگذر
لیلا همایون پور
ایرانی
ایرانی
ایرانی
لیلا همایون پور
محمد
محمدامین طغانی
بیگانه
سمانه
رضا
محمد طهماسبی
حامد مهدوی دوست
ملیکا رضایی
Sjd ..
موسی عبداللهی
سیامک یوسفی