
رهی معیری
جلوهٔ ساقی
۱
در قدح عکس تو یا گل در گلاب افتاده است؟
مهر در آیینه یا آتش در آب افتاده است؟
۲
بادهٔ روشن دمی از دست ساقی دور نیست
ماه امشب همنشین با آفتاب افتاده است
۳
خفته از مستی به دامان ترم آن لالهروی
برق از گرمی در آغوش سحاب افتاده است
۴
در هوای مردمی از کید مردم سوختیم
در دل ما آتش از موج سراب افتاده است
۵
طی نگشته روزگار کودکی پیری رسید
از کتاب عمر ما فصل شباب افتاده است
۶
آسمان در حیرت از بالانشینیهای ماست
بحر در اندیشه از کار حباب افتاده است
۷
گوشهٔ عزلت بود سرمنزل عزت رهی
گنج گوهر بین که در کنج خراب افتاده است
تصاویر و صوت

نظرات
نگین شکروی
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
حسام
حسین
ایرانی
سید محسن
محسن