
رهی معیری
سوزد مرا سازد مرا
۱
ساقی بده پیمانهای زآن می که بیخویشم کند
بر حسن شورانگیز تو عاشقتر از پیشم کند
۲
زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند
۳
نور سحرگاهی دهد فیضی که میخواهی دهد
با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند
۴
سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند
۵
بستاند ای سرو سهی! سودای هستی از رهی
یغما کند اندیشه را دور از بداندیشم کند
نظرات
نگین شکروی
پاسخ: با تشکر، طبق فرموده اصلاح شد.
خلیل جعفری
پاسخ: با تشکر، مطابق نظر شما «ای» با «این» جایگزین شد.
نگین شکروی
پاسخ: با تشکر، مطابق تحقیق شما کلمهٔ پیشین را بازگرداندیم.
عباس بروجردی
پاسخ: حاشیههای قبلی را ببینید.
اصغر نصزتی
پاسخ: با تشکر به خاطر اطلاعاتی که دادید، پیشنهاد شما مشکل وزنی دارد.
mostafa
حکیم
رامین یوسفی
محمود انصاری کلیبری
محمود انصاری کلیبری
سینا
هادی خوشروی
احمد
لیلا همایون پور
رؤیا
عبدالوهاب نمازی
ایرانی
سمانه
حامد مهدوی دوست