رهی معیری

رهی معیری

مردم‌فریب

۱

شب یار من تب است و غم سینه‌سوز هم

تنها نه شب در آتشم ای گل که روز هم

۲

ای اشک همتی که به کشت وجود من

آتش فکند آه و دل سینه‌سوز هم

۳

گفتم: که با تو شمع طرب تابناک نیست

گفتا: که سیمگون مه گیتی‌فروز هم

۴

گفتم: که بعد از آن همه دل‌ها که سوختی

کس می‌خورد فریب تو؟ گفتا: هنوز هم

۵

ای غم مگر تو یار شوی ورنه با رهی

دل دشمن است و آن صنم دل‌فروز هم

تصاویر و صوت

دیوان کامل رهی معیری (سایه عمر، آزاده، ترانه ها) - تصویر ۱۶۵
عندلیب :
نازنین بازیان :

نظرات

user_image
فاطمه
۱۳۹۴/۱۰/۲۰ - ۱۳:۵۰:۲۳
عالی بووووود.......
user_image
سفید
۱۴۰۰/۱۱/۰۱ - ۰۶:۳۶:۰۳
  گفتم که بعد از آن همه دل‌ها که سوختی کس می‌خورد فریب تو؟ گفتا هنوز هم!...  
user_image
متین عبدالهی
۱۴۰۱/۱۱/۰۳ - ۱۴:۲۵:۳۷
درودها رهی ....
user_image
علی حسن پور
۱۴۰۲/۰۵/۲۳ - ۰۶:۱۳:۳۰
گفتا:هنوز هم