
رهی معیری
هوسناک
۱
در چمن چون شاخ گل نازکتنی افتاده است
سایه نیلوفری بر سوسنی افتاده است
۲
چون مه روشن که تابد از حریر ابرها
ساق سیمینی برون از دامنی افتاده است
۳
یک جهان دل بین که از گیسوی او آویخته
یک چمن گل بین که در پیراهنی افتاده است
۴
روی گرمی شعلهای در جان ما افروخته
خانمانسوز آتشی در خرمنی افتاده است
۵
دیگرم بخت رهایی از کمند عشق نیست
کار صید خسته با صیدافکنی افتاده است
۶
نور عشق از رخنهٔ دل بر سرای جان دمید
پرتوی در کلبهام از روزنی افتاده است
۷
چون نسیم اندام او را بوسهباران کن رهی
کز هوسناکی چو گل در گلشنی افتاده است
تصاویر و صوت

نظرات
صفایی
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
ایرانی