
رهی معیری
ستاره خندان
۱
به گوش همنفسان آتشین سرودم من
فغان مرغ شبم یا نوای عودم من؟
۲
مرا ز چشم قبول آسمان نمیافکند
اگر چو اشک ز روشندلان نبودم من
۳
مخور فریب محبت که دوستداران را
به روزگار سیهبختی آزمودم من
۴
به باغبانی بیحاصلم بخند ای برق
که لاله کاشتم و خار و خس درودم من
۵
نبود گوهر یکدانهای در این دریا
وگرنه چون صدف آغوش میگشودم من
۶
به آبروی قناعت قسم که روی نیاز
به خاکپای فرومایگان نسودم من
۷
اگرچه رنگ شفق یافت دامنم از اشک
همان ستاره خندان لبم که بودم من
۸
گیاه دشت جنون خرم از من است رهی
که از سرشک روان رشک زندهرودم من
۹
به یاد فیضی و گلبانگ عاشقانه اوست
اگر ترانه مستانهای سرودم من
تصاویر و صوت

نظرات
نگین شکروی
ایرانی