
رهی معیری
سوسن وحشی
۱
دوش تا آتش می از دل پیمانه دمید
نیمشب صبح جهانتاب ز میخانه دمید
۲
روشنیبخش حریق مه و خورشید نبود
آتشی بود که از باده مستانه دمید
۳
چه غم ار شمع فرومرد که از پرتو عشق
نور مهتاب ز خاکستر پروانه دمید
۴
عقل کوتهنظر آهنگ نظربازی کرد
تا پریزاد من امشب ز پریخانه دمید
۵
جلوهها کردم و نشناخت مرا اهل دلی
منم آن سوسن وحشی که به ویرانه دمید
۶
آتشانگیز بود باده نوشین گویی
نفس گرم رهی از دل پیمانه دمید
نظرات
صفایی
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
عباس
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
سورنا
soroush
هاشمی
نخعی
سید محمد
مصیب مهرآشیان مسکنی
محمدجواد