
رهی معیری
نغمهٔ حسرت
۱
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم
۲
گرد آن شمع طرب میسوختم پروانهوار
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
۳
آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود
عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم
۴
چون سرشک از شوق بودم خاکبوس درگهی
چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم
۵
در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود
در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم
۶
درد بیعشقی ز جانم برده طاقت ورنه من
داشتم آرام تا آرام جانی داشتم
۷
بلبل طبعم رهی باشد ز تنهایی خموش
نغمهها بودی مرا تا همزبانی داشتم
تصاویر و صوت

نظرات
رشید
پاسخ: با تشکر، با استناد به کلیات رهی معیری چاپ انتشارات زوار 1387 و مطابق نظر شما «عشق را از شوق بودم خاک بوس درگهی» را با «چون سرشک از شوق بودم خاک بوس درگهی» جایگزین کردیم.
رضا-م
محمد ب
گود مشد
گودمشد
محمد ایلخانی زاده
نیما
Dr.Mazluminejad
علی عطارنژاد
مهدی
کسرا
Dr.Mazluminejad
alex Murphy
alex Murphy
سیدجواد روحانی
نادر..
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
محسن
دکتر کریمی
Mntzr
امیر نظری
زهرا مبشری
امیرحسین مقدم