رهی معیری

رهی معیری

داغ محرومی

۱

ساختم با آتش دل لاله‌زاری شد مرا

سوختم خار تعلق نوبهاری شد مرا

۲

سینه را چون گل زدم چاک اول از بی‌طاقتی

آخر از زندان تن راه فراری شد مرا

۳

نیکخویی پیشه کن تا از بدی ایمن شوی

کینه از دشمن بریدم دوستداری شد مرا

۴

هر چراغی در ره گمگشته‌ای افروختم

در شب تار عدم شمع مزاری شد مرا

۵

دل به داغ عشق خوش کردم گل از خارم دمید

خو گرفتم با غم دل غمگساری شد مرا

۶

گوهر تنهایی از فیض جنون دارم به دست

گوشهٔ ویرانه گنج شاهواری شد مرا

۷

کج‌نهادان را ز کس باور نیاید حرف راست

عیب خود بی‌پرده گفتم پرده‌داری شد مرا

۸

پیش پیکان بلا سنگ مزارم شد سپهر

جا به صحرای عدم کردم حصاری شد مرا

۹

چون نسوزم شمع‌سان؟ کز داغ محرومی رهی

بر جگر هر شعله آهی شراری شد مرا

تصاویر و صوت

دیوان کامل رهی معیری (سایه عمر، آزاده، ترانه ها) - تصویر ۱۹۸
عندلیب :
نازنین بازیان :

نظرات

user_image
صفایی
۱۳۸۹/۰۳/۱۰ - ۰۲:۵۹:۰۳
بیت پنج:...گل از خارم دمیدبیت شش:...گنج شاهواری شد مرا
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
منصور محمدزاده
۱۳۸۹/۰۸/۱۹ - ۲۰:۵۹:۲۸
خواهشمند است موارد زیر را اصلاح فرمایید:نادرست:کج نهادان راز کس باور نیاید حرف راستعیب خود بی پرده گفتم پرده داری شد مرادرست:کج نهادان را، ز کس باور نیاید حرف راستعیب خود بی پرده گفتم پرده داری شد مرا
user_image
هیچ
۱۳۹۱/۱۲/۱۸ - ۱۶:۱۶:۰۶
بر جگر هر شعله آهی شراری شد مرا بهتر استبر جگر هر شعله ی آهی شراری شد مرازیرا ی کوچک وقتی نوشته نمی شود سبب نا خوانایی شعر می شود
user_image
سید محسن
۱۳۹۳/۱۰/۰۶ - ۱۶:۳۷:۳۰
بیت هشتمپیش پیکان بلا سنگ مزارم شد سپهرجا به صحرای عدم کردم حصاری شد مرافکر میکنم به جای کلمه " سپهر ""سپر " صحیح می باشد
user_image
کیوان
۱۳۹۵/۰۳/۲۷ - ۱۵:۵۷:۳۲
این شعر رو محمد معتمدی در البوم در دور ها آواییست به ریبایی تمام در به صورت آواز شوشتری اجرا کرده است ... حتما گوش بدید