
رهی معیری
برق نگاه
۱
به روی سیل گشادیم راه خانهٔ خویش
به دست برق سپردیم آشیانهٔ خویش
۲
مرا چه حد که زنم بوسه آستین ترا
همین قدر تو مرانم ز آستانهٔ خویش
۳
به جز تو کز نگهی سوختی دل ما را
به دست خویش که آتش زند به خانهٔ خویش
۴
مخوان حدیث رهایی که الفتی است مرا
به ناله سحر و گریه شبانهٔ خویش
۵
ز رشک تا که هلاکم کند به دامن غیر
چو گل نهد سر و مستی کند بهانهٔ خویش
۶
رهی به ناله دهی چند دردسر ما را؟
بمیر از غم و کوتاه کن فسانهٔ خویش
نظرات
نگین شکروی
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
هاشمی
عبادالله رشیدزاده
محسن
میلاد دهقانی