
رهی معیری
خشکسال ادب
۱
دگر ز جان من ای سیمبر چه میخواهی؟
ربودهای دل زارم دگر چه میخواهی؟
۲
مریز دانه که ما خود اسیر دام توایم
ز صید طایر بی بال و پر چه میخواهی؟
۳
اثر ز ناله خونیندلان گریزان است
ز نالهای دل خونین اثر چه میخواهی؟
۴
به گریه بر سر راهش فتاده بودم دوش
به خنده گفت از این رهگذر چه میخواهی؟
۵
نهادهام سر تسلیم زیر شمشیرت
بیار بر سرم ای عشق هرچه میخواهی
۶
کنون که بیهنرانند کعبه دل خلق
چو کعبه حرمت اهل هنر چه میخواهی؟
۷
به غیر آن که بیفتد ز چشمها چون اشک
به جلوهگاه خزف از گهر چه میخواهی؟
۸
رهی چه میطلبی نظم آبدار از من؟
به خشکسال ادب شعر تر چه میخواهی؟
تصاویر و صوت

نظرات
mareshtani
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
هاشمی
امین
ایرانی