رهی معیری
پیر هرات
۱
بخت نافرجام اگر با عاشقان یاری کند
یار عاشق‌سوز ما ترک دل‌آزاری کند
۲
بر گذرگاهش فرو افتادم از بی‌طاقتی
اشک لرزان کی تواند خویشتن‌داری کند؟
۳
چاره‌ساز اهل دل باشد می اندیشه‌سوز
کو قدح؟ تا فارغم از رنج هوشیاری کند
۴
دام صیاد ار چمد دلخواه‌تر باشد مرا
من نه آن مرغم که فریاد از گرفتاری کند
۵
عشق روز افزون من از بی‌وفایی‌های اوست
می‌گریزم گر به من روزی وفاداری کند
۶
گوهر گنجینهٔ عشقیم از روشندلی
بین خوبان کیست تا ما را خریداری کند؟
۷
از دیار خواجه شیراز می‌آید رهی
تا ثنای خواجه عبدالله انصاری کند
۸
می‌رسد با دیده گوهرفشان همچون سحاب
تا بر این خاک عبیرآگین گهرباری کند
تصاویر و صوت
نظرات
mareshtani
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
mareshtani
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
mareshtani
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
صفایی
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
نیشتر