رهی معیری

رهی معیری

زبان اشک

۱

چون صبح نودمیده صفا گستر است اشک

روشن‌تر از ستاره روشنگر است اشک

۲

گوهر اگر ز قطره باران شود پدید

با آفتاب و ماه ز یک گوهر است اشک

۳

با اشک هم اثر نتوان خواند ناله را

غم‌پرور است ناله و جان‌پرور است اشک

۴

بارد ازو لطافت و تابد ازو فروغ

چون گوی سینه بت سیمین‌بر است اشک

۵

خاطر فریب و گرم و دلاویز و تابناک

همرنگ چهره تو پری‌پیکر است اشک

۶

از داغ آتشین‌لب ساغرنواز تو

در جان ماست آتش و در ساغر است اشک

۷

با دردمند عشق تو همخانه است آه

با آشنای چشم تو هم‌بستر است اشک

۸

لب بسته‌ای ز گفتن راز نهان رهی

غافل که از زبان تو گویاتر است اشک

تصاویر و صوت

دیوان کامل رهی معیری (سایه عمر، آزاده، ترانه ها) - تصویر ۲۲۲
عندلیب :
نازنین بازیان :

نظرات

user_image
رهام
۱۳۹۲/۰۲/۱۷ - ۰۳:۳۸:۰۷
در اینجا اشک با ماه و آفتاب از یک گوهر شناخته شده و برابر گوی سینه بت