
رهی معیری
شکوه ناتمام
۱
نسیم عشق ز کوی هوس نمیآید
چرا که بوی گل از خار و خس نمیآید
۲
ز نارسایی فریاد آتشین فریاد
که سوخت سینه و فریادرس نمیآید
۳
به رهگذار طلب آبروی خویش مریز
که همچو اشک روان باز پس نمیآید
۴
ز آشنایی مردم رمیده ایم رهی
که بوی مردمی از هیچ کس نمیآید
نظرات
نگین شکروی
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
سعدی ملکی
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
ناشناس
پاسخ: با تشکر، بعد از همین غزل به عنوان «آخرین غزل» اضافه شد. دوستان لطفاً در بازبینی در صورتی که نشانی منبع آن را میدانند ذکر کنند.
ملیکا رضایی