
رهی معیری
سرگشته
۱
بیروی تو راحت ز دل زار گریزد
چون خواب که از دیده بیمار گریزد
۲
در دام تو یک شب دلم از ناله نیاسود
آسودگی از مرغ گرفتار گریزد
۳
از دشمن و از دوست گریزیم و عجب نیست
سرگشته نسیم از گل و از خار گریزد
۴
شب تا سحر از ناله دل خواب ندارم
راحت به شب از چشم پرستار گریزد
۵
ای دوست بیازار مرا هرچه توانی
دل نیست اسیری که ز آزار گریزد
۶
زین بیش رهی ناله مکن در بر آن شوخ
ترسم که ز نالیدن بسیار گریزد
تصاویر و صوت

نظرات
نگین شیراز
کسرا