
رهی معیری
شمارهٔ ۲۳ - راز دل
۱
راز دل نهفته بودم
با کسی نگفته بودم
۲
ماه من کجا شنیدی
قصه اشک و آه من
۳
مگر آن که خواندی امشب
عشق خود از نگاه من
۴
راز دل نهفته بودم
با کسی نگفته بودم
۵
آتشین نگاه تو، زند به دل شراره ها
سوزم از شرار غم، چو آتشین ستاره ها
۶
بیا که چون می، چاره سازی
ماه و مهری، عشق و نازی
۷
پنهان کنم،اما دلت گشته آگه از ماجرای من
لب بسته ام اما بخوان شکوه های من از نوای من
۸
خاموش و روشن بود پیش عالمی ماجرای من
ولی پیدا بود از نوای من من شکوه های من
نظرات