رهی معیری

رهی معیری

شمارهٔ ۲۶ - شور

۱

وفا با تو ای مه روا نبود، که سنگین دلان را وفا نبود

تا با تو بودم شادم نکردی، رفتم ز کویت یادم نکردی

۲

چه شود اگر نگاهی، فکنی به خاک راهی

کشتی من دلداده را، بر خاک و خون افتاده را، دیگر چه خواهی

۳

تو که یار دیگرانی، غم و درد من چه دانی، بردی دل حسرت کشم

افکنده‌ای در آتشم، دیگر چه خواهی

۴

بغیر از محبت گناهی ندارم بجز اشک لرزان گواهی ندارم

یا با اسیران وفا نداری یا چشم لطفی بما نداری

۵

کشتی من دلداده را بر خاک و خون افتاده را، دیگر چه خواهی

بی رخت به شام غم ندیده ام جلوه صبح شادی

۶

حاصلی از این چمن نچیده ام جز گل نامرادی

ای غافل از افسرده جانان، نامهربان با مهربانان

۷

تا با تو بودم شادم نکردی، رفتم ز کویت یادم نکردی

کشتی من دلداده را، بر خاک و خون افتاده را، دیگر چه خواهی، دیگر چه خواهی

۸

تو ای پرگهر خاک ایران زمین

که والاتری از سپهر برین

۹

هنر زنده از پرتو نام تست

جهان سرخوش از جرعه جام تست

بر و بوم این ملک پاینده باد

۱۱

بمان خرم ای خاک مینو سرشت

که در چشم ما خوشتری از بهشت

۱۲

ترا از دل و جان پرستنده ایم

روان را به مهر تو آکنده ایم

بر و بوم این ملک پاینده باد

۱۴

مخور غم که آمد بهار امید

ز شام سیه زاد صبح سپید

۱۵

به تدبیر سر حلقه راستان

شده ملک جم غیرت باستان

بر و بوم این ملک پاینده باد

تصاویر و صوت

دیوان کامل رهی معیری (سایه عمر، آزاده، ترانه ها) - تصویر ۴۶۲

نظرات